خاطرهای از حجتالاسلام قرائتی:خدا رحمت كند شهید مطهرى را. چون مرا مىشناخت و برنامههاى مرا دیده بود، مرا به صدا و سیما فرستاد. به سراغ رئیس وقت صدا و سیما رفتم. ایشان گفت: تلویزیون جاى آخوند نیست، اینجا بازى نیست، مسئله هنر است. گفتم: احتمال نمىدهى كه من معلّم هنرمندى باشم؟ دستور داد مرا به اتاقى بردند كه عدّهاى از هنرمندان نشسته بودند. گفتند: حرف حساب تو چیست؟ گفتم: من یك معلّم هستم و مىخواهم درس بدهم، از این لحظه تا دو ساعت مىتوانم با حرف حقّ شما را چنان بخندانم كه نتوانید لبهاى خود را جمع كنید. ساعت گذاشتند و من برنامه بسیار شادى را اجرا كردم و بالاخره ورود من به تلویزیون مورد قبول آنان واقع شد. منبع: کتاب خاطرات حجتالسلام قرائتی