پایگاه اطلاع رسانی شیعیان
آیت الله وحید خراسانی: جوان‌های با غیرت ایران، کاری کنید که فردا نزد پیغمبر خجالت زده نشوید

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین واللعن علی اعدائهم الی یوم الدین.

یعرف الامام بالعلم و إجابة الدعوة

اهم همه مباحث مبحث امامت است. وجه این مدعا این است كه امام حرف ربط بین انسان و خالق عالم است. اگر او نباشد مطلقا انسانیتی نیست. ما نفهمیدیم این مباحث را : أنتم السبیل الأعظم والصراط الأقوم ؛ چه غوغائی است در كلمه‌ی سبیل، آن هم عمده وصف به اعظم است. باز چه مباحثی است در صراط و چه دقائقی در اقوم است. علی ای حال همه عوام ایم. منشأ این است كه از فقه دقائق و لطائف روایاتی كه هر یك بحرٌ عمیق وامانده ایم.

این مقامی كه ربط بین خالق و خلق است؛ بیمنه رزق الوری وبوجوده ثبتت الأرض والسماء؛ این در نظام تكوین، آن هم در نظام تشریع.

در هر حكمی و محمولی اول موضوع را باید تحقیق كرد؛ چون نسبت موضوع به محمول، نسبت علت به معلول است. اقوی البراهین برهان "إن" است؛ از معلول به علت رسیدن تازه دلیل إنی است. اما فوق تصور: از علت به معلول رسیدن. لذا فقه این حدیث كتابی لازم دارد و مجالسی.

به بركت صاحب فردا كه ما او را هرگز نشناختیم، لا اقل از این دریا به اقترافی قناعت كنیم. امام پیشوا است. امامت پیشوائی است. مقتدا، مقتدی، امام، مأموم، نسبت امامت.

هر انسانی مركب است. جماد، نبات، حیوان، همه در ما موجود است. عناصر بدن از مواد جماد است. رشد و نمو از آثار نبات است. شهوت و غضب از نتائج حیوانیت ماست. آنچه به آن، انسان، انسان است، دو گوهر است: یكی: گوهر عقل. دوم: اراده. چه كرده آن حكیم علی الاطلاق؟ إنا خلقنا الإنسان من نطفه أمشاج. تركیب اول تركیب از روح است و بدن. باز هر یك مركب است. آن روح و نفس تركیبش از عقل و هوی است. اگر هوی غالب شد نتیجه اش اسفل سافلین. اگر عقل غالب شد، ثمرش اعلا علیین. وأما من خاف كسی كه بترسد از پروردگارش ونهی النفس عن الهوی جنت، مأوای همچو بشری است.

علی ای حال، اول: عقل. دوم: اراده. امام یعنی امام عقل و اراده بشر. قهرا او كه امام است... امامت مقول به تشكیك است. امامت كلیه، در تكوین و تشریع باید شخص امام در نقطه اعلائی كه فوق آن تصور نمی شود، از علم باشد. چرا؟ همه اینها مبرهن به ادق براهین است. چون دعامة الانسان العقل . كمال عقل به علم است. قهرا امام باید در نهایة النهایات علوم قرار بگیرد علما. در مقام اراده هم باید آن اراده به حدی برسد كه فانی بشود در اراده ی إنما أمره إذا أراد شیئا أن یقول له كن فیكون. همچو كسی می شود امام.

چه غوغایی است. افسوس كه عمر گذشت، نفهمیدیم چه جواهری در زیارت جامعه هست: به شما نازل می شود باران. هر قطره به اوست. به شما امساك می شود آسمان ان تقع علی الارض. لولا الحجة لساخت الأرض بأهلها . این در نظام كون. در نظام شرع هم :بنا عرف الله بنا عبدالله لولانا ما عرف الله لولانا ما عبد الله.

جلوه آن علم، مجلای آن قدرت امام ابو ابراهیم ابو الحسن موسی بن جعفر الكاظم است. واقعا بهت انگیز است. عقل مبهوت است چه مقامی است. افسوس كه ما هرگز نشناختیم او را. اگر می شناختیم فردا وضع مملكت اینچنین نبود كه بازارها باز، هر كسی به كار خودش مشغول. چون نمی دانیم چه کسی رفت و چه گوهری بود. پنجاه و پنج سال زندگی: از بیست سالگی دوران امامت شروع شد، آن ابتلاء به منصور دوانیقی، بعد آن اختبار به حكومت هارون، بعد هفت سال...- اصلا زبان تاب گفتن ندارد- هفت سال چه زندانی؟! آن وقت چه كسی اسیر چه كسی؟! و چه تسلیمی! و چه رضایی!

هارون اعدا عدو اوست. یك جمله دارد - اینها حجت است- مأمون از پدرش پرسید: این كیست كه او را بر همه بنی عباس و بنی هاشم در احترام مقدم می كنی؟ جمله هارون كه قاتل اوست، این است، به پسرش مأمون گفت: این که تو می بینی خزینه علم تمام انبیاء است از آدم تا خاتم. او كیست كه در قلب هارون این چنین منعكس است.

عالم نصرانی آمد به سراغ مطران. مطران اعلم علمای نصارا و یهود بود. وقتی رسید نزد مطران گفت: من آمده ام از تو كه اعلم كل احبار و قسسینی به تورات و انجیل علم بیاموزم. این هم شهادت اعلم احبار یهود و قسسین نصارا. گفت: تو آمدی از من علم بیاموزی؟ علم همه تورات، علم تمام انجیل، علم تمام مزامیر و زبور داود، علم تمام صحف ابراهیم و نوح و آدم، آنچه علم از خدا بر هر پیغمبری نازل شده و هر خبری كه در عالم از بدو تا ختم از عرش تا اعماق زمین، همه نزد یكنفر است. این عالم نصرانی بهتش زد. گفت مگر اعلم از تو هم کسی در روی زمین هست؟ گفت: چه خبر داری! آن كس كه همه آنچه بر همه انبیا نازل شده، آنچه از علم تا كنون عالِمی تحمل كرده، آن علمها كه احدی قدرت تحملش را ندارد، همه نزد یكنفر است. گفت او كیست؟ گفت: او موسی بن جعفر الكاظم است. این هم شهادت نصرانی، آن هم مطران اعلم احبار و قسسین .

آیا ما شناختیم كه فردا روز كیست؟ اما آنچه خدا در باره او معین كرده: السلام علیك یا نور الله فی ظلمات الارض... السلام علیك یا خازن علم النبیین، السلام علیك یا خازن علم المرسلین... السلام علیك یا صاحب العلم الیقین. السلام علیك یا عیبة علم المرسلین

گفتنش عاجز می كند مغز را. سوره نور را بخوان، آیه نور را بفهم: الله نور السموات والارض: نور النور موسی بن جعفر است.السلام علیك یا نور الله . چه می شود گفت ای نور خدا در ظلمات زمین.

سلام بر تو ای خزینه دار علم نبیین. سلام بر تو ای عیبه علم مرسلین. سلام بر تو ای صاحب علم الیقین. هر جمله ای بحری است. این جنبه علمی او.

اما دوم: - وقت نیست به یك حدیث صحیح اكتفاء می كنیم .همه موظف اید هم خودتان بشناسید، هم به مردم بشناسانید. حدیث صحیح السند است كه شیخ انصاری در احتیاط فقهی دست از آن احتیاط به این سند بر می دارد و به ضرس قاطع فتوا می دهد.

علی بن یقطین گفت: هارون اركان مملكت را جمع كرد. كسی كه قدرتمند ترین فرد بود در شعبده و سحر پیدا كرد. مجلس آراست. به او گفت: تمام غرض من این است كه موسی بن جعفر را دراین مجلس خجل كنی. هارون با آن حكومت بر اقالیم، با آن ثروت، همچو وعده ای، همچو مرد قدرتمندی. بعد كه سفره انداخته شد، خادم امام رفت نان را بگیرد كه خدمت آن حضرت بگذارد، نان از دست او پرید. مرتبه دوم باز نان پرید. مرتبه سوم نان پرید. سفره مرتب ولی غذای حضرت این جور دستخوش شعبده و سحر این ساحر. همه مجلس نگران؛ هارون در كمال مسرت؛ خندان، خوشحال كه انعكاس این مجلس فردا در مملكت چه خواهد بود. یك مرتبه برگشت به پرده نگاه كرد - آن هم حدیث با این صحت سند. پرده منقش بود به نقش شیر- یك جمله گفت: یا اسد الله! خذ عدو الله! تا این کلمه را گفت یک مرتبه شیری كه مثل آن شیر احدی ندیده، در مجلس نمایان شد. به یك حمله به یک لقمه مرد ساحر را بلعید، بعد آمد مقابل او سر به قدم نهاد. آنچه در متن حدیث است: خر هارون و ندماؤه. هارون ، همه ندماء او ، همه غش كردند، روی زمین افتادند. بعد از مدتی هارون به هوش آمد، سراسیمه، همانجا كه به هوش آمد؛ یك اشاره كرد، نگاه كردند دیدند جز نقش پرده هیچ نیست. چه کرد؟ موسی عصا را انداخت سحر سحره را بلعید،[این] جسم و اجسام ، اما آن نقش و جسم. تفاوت از زمین تا آسمان است. گفت: یا ابا الحسن! آرزوی من این است كه به همان نفسی كه آن قدرت را نشان دادی، این مرد را برگردانی. فرمود: اگر عصای موسی آنچه را بلعید برگرداند، این هم بر می گردد .

فردا(25رجب سالروز شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام) روزی است كه همچو كسی از گوشه زندان بیرون می آید، اما چه جور؟ روی یك تخته در. آن در، كنار جسر بغداد است، اما با چه بدنی؟ السلام علی الساق المرضوض بحلق القیود. یك جمله بس است. رض در لغت چیست؟ رض یعنی كوبیدن. چیزی كه كوبیده شد، مرضوض است. حالا هفت سال آهن روی این پا با این استخوان چه می كند؟ آن هم كجا؟ فی ظلم المطامیر. مطموره چیست؟ آن گودالهائی كه زیر زمین می كنند، اسمش مطموره است. زندان، گودال زیر زمین بود.

آیا فردا این شیعه در این مملکت در مقابل این ساق مرضوض، در مقابل آن ظلم مطامیر، چه وظیفه ای دارند؟

سعادتمند مردم عراق. واقعا بهت انگیز است. چه سعادتی است! خوشا به حال شما. كاش من می بودم ، قدم شماها را می بوسیدم. پای شما تاج سر ماست ای زوار كاظمین! کشته می شود زن و بچه اش . خودش دست از این دریا بر نمی دارد.

ای جوانهای با غیرت ایران! كاری كنید كه فردا نزد پیغمبر خجالت زده نشوید. تمام هیئتها همه باید بر سر و سینه بزنند، برای چه کسی؟ برای جنازه ای که المنادی علیه... دیگر گفتنی نیست. لا اله الا الله


نسخه اصلی سایت
کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه اطلاع رسانی شیعیان می‌باشد